زندگی عاشقانه بابا و مامان نی نیزندگی عاشقانه بابا و مامان نی نی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

عشق مامان و بابا منتظرتیم

دکتر

سلام عشق مامان قبل از عید که رفتم دکتر، قرار شد دو ماه قرص ال دی بخورم، و ماه بعدش قرص لتروزول بخورم و آمپول گنال اف بزنم. این ماه وقتش بود و از شب سوم تا هفتم قاعدگی شبی 3 تا لتروزول خوردم و هشتم تا دهم روزی یه آمپول گنال زدم و روز یازدهم که میشد چهارشنبه رفتم سونو شدم، که اگه نیاز هست بازم آمپول بزنم. دکتر گفت آمپول ها خوب جواب داده و دیگه نیازی به زدن آمپول نیست، 3 تا فولی داشتم 2 تا سیزده و یکی شانزده. دکتر گفت شنبه دوباره برم سونو بشم. بعد از سونو دکتر گفت 2 تا فولی سیزده خیلی رشد نکردن، ولی فولی شانزده شده 23، و گفت خیلی خوبه. ب رام آمپول HCG نوشت که دیشب زدم. امیدوارم این ماه دیگه بی...
24 فروردين 1393

عقد خاله کوچیکه

سلام عزیز مامان بالاخره خاله کوچیکه م عقد کرد خاله م همسن منه و دانشجوی دکترای زیست دانشگاه تهرانه، تا حالا هرکی میومد راضی نمیشد، تا بالاخره راضی شد. داماد پسرخاله زن دائی مامانمه و فوق لیسانس تربیت بدنی و توی اداره آموزش و پرورش کار می کنه جمعه هفته قبل اومدن خواستگاری و یکشنبه عقد شد، به همین سرعت!!!!!!!!!!!! قرار بود یکشنبه برن آزمایش و اگه جوابش خوب بود، نجمه بره تهران و برگرده و بعد عقد کنن، ولی خانواده داماد گفتن همین امشب عقد کنن. خیلی خوش گذشت، آخه هممون خیلی وقت بود منتظر عقد نجمه بودیم. خبر دیگه اینکه پنج شنبه هفته قبل خاله مامانم فوت کرد، یک ماهی بود که مریض بود، خیلی زن صبوری بود، خدا ...
23 فروردين 1393

آغاز سال 93

سلام عشق مامان سال نو مبارک امیدوارم امسال سال اومدن تو باشه ببخشید که اینقدر دیر اومدم، آخه توی داروخانه طبق برنامه ای که ریخته بودن هر کس 10 روز سر کار بود و 5 روز تعطیل، که تعطیلی من افتاد 5 روز آخر راستی امسال موقع سال تحویل توی داروخانه بودم و پیش بابایی نبودم و حالا اینم عکس سفره هفت سین ما ...
14 فروردين 1393
1